4 مارس 2024- یک بررسی سیستماتیک انجام شده توسط دانشمندان در بیمارستان دانشگاه استاتن آیلند در ایالات متحده، کاربرد آگونیست های گیرنده پپتید-1 شبه گلوکاگون را در کاهش رفتارهای پرخوری در افراد مبتلا به اختلال پرخوری و پرخوری عصبی(bulimia nervosa) توصیف کرد.

این تحقیق در مجله Clinical and Translational Endocrinology منتشر شده است.

پیشینه

مصرف مقدار زیادی غذا در مدت کوتاه، اولین علامت اختلال پرخوری و پرخوری عصبی است. شیوع اختلال پرخوری و پرخوری عصبی در طول زندگی در سراسر جهان به ترتیب 1.9٪ و 1٪ تخمین زده شده است.

مداخلات روانشناختی و دارویی، اولین خط درمان برای اختلالات خوردن در نظر گرفته می شوند. در حالی که مداخلات روان‌شناختی، مانند درمان شناختی رفتاری، عمدتاً با جنبه‌های عاطفی و رفتاری این اختلال سروکار دارند، مداخلات دارویی عمدتاً شامل مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین برای مدیریت علائم هستند.

داروهایی نظیر توپیرامات و لیزدگزامفتامین که در حال حاضر برای این دسته از اختلالات خوردن تایید شده اند، با عوارض جانبی نامطلوبی مانند سردرد، پارستزی، سدیشن و افزایش ضربان قلب و فشار خون همراه هستند. این امر نیاز به شناسایی مداخلات دارویی جدید را برجسته می کند.

پپتید 1 شبه گلوکاگون (GLP-1) یک هورمون و نوروپپتید است که در روده و مغز تولید می شود. این هورمون اشتها را مهار می کند، مصرف غذا و وزن بدن را کاهش می دهد و با فعال کردن گیرنده هایGLP-1  ترشح انسولین وابسته به گلوکز را تحریک می کند. فعال شدن این گیرنده رفتار طبیعی تغذیه و احساسات پاداش محور را تنظیم می کند.

آگونیست های گیرندهGLP-1 - به اختصار GLP-1RA- در حال حاضر برای درمان دیابت نوع 2 و چاقی به دلیل تأثیر آنها بر کاهش اشتها، کاهش مصرف غذا و کاهش وزن بدن استفاده می شوند. نتایج درمان با GLP-1RAها باعث می شود کهاین گروه داروییانتخاب مناسبی برای درمان اختلال پرخوری و پرخوری عصبی باشد.

در این مرور، نویسندگان به طور سیستماتیک انتشارات موجود در زمینه ی استفاده ازGLP-1RAs  را در مدیریت رفتارهای پرخوری تجزیه و تحلیل کردند.

نویسندگان پایگاه های داده های علمی مختلف را برای شناسایی مطالعاتی که اثربخشیGLP-1RAs را در اختلالات خوردن، از جمله اختلال پرخوری و پرخوری عصبی بررسی می کردند، غربالگری نمودند.

شیوع اختلال خوردن

تجزیه و تحلیل سیستماتیک مطالعات انتخاب شده نشان داد که حدود 8 درصد از پاسخ دهندگان دارای اختلالات خوردن هستند و 3 درصد دوره های مکرری از این اختلالات را تجربه کرده اند. اپیزودها بیشتر در صبح و اوایل عصر اتفاق می‌افتند و 40 درصد از پاسخ‌دهندگان کمتر از چهار ساعت از قبل شروع اپیزود ناشتا بودند.

زنان (10٪) به طور قابل توجهی بیشتر از مردان (6٪) پرخوری را تجربه می کنند. علاوه بر این، شیوع پرخوری در میان پاسخ دهندگان جوان 20 تا 29 ساله بیشتر بود که با افزایش سن کاهش می یافت.

شواهد موجود نشان می دهد که اختلالات خوردن می تواند خطر ابتلا به دیابت، چاقی، فشار خون، هیپرتری گلیسیریدمی، سردرد، کمردرد و سایر بیماری های متابولیک مزمن را افزایش دهد.

استفاده از آگونیست های گیرنده پپتید-1 شبه گلوکاگون یک مداخله امیدوارکننده است

انتشارات موجود نشان می‌دهند که GLP-1RAها با تاثیر بر مکانیسم‌های مرکزی و محیطی به تنظیم سیگنال‌های روده، شبکه‌های اشتهای مغزی، و ترجیحات غذایی و هوس‌ها کمک می‌کنند.

با شناسایی مواد مغذی غذایی در روده،GLP-1  از سلول هایL روده آزاد شده و به گیرنده آن متصل می شود. اتصال گیرنده متعاقباً سطوح cAMP را تحریک می کند و منجر به القای ترشح انسولین می شود. علاوه بر این،GLP-1  سرعت تخلیه معده و ترشح گلوکاگون را کاهش می دهد.

مطالعات حیوانی نشان داده است کهGLP-1RA ها اشتها و رفتار پرخوری را از طریق مسیرهای سروتونین کنترل می کنند. مکانیسم‌های کشف ‌شده در این مطالعات نشان می‌دهد که تعامل بین سروتونین و GLP-1 در بخش عقبی مغز(hindbrain)، فعالیت نورون های تنظیم شده توسط نوروپپتید پروپیوملانوکورتین/کوکائین و آمفتامین (POMC/CART) را افزایش می‌دهد که منجر به القای سیگنال‌های سیری و سرکوب فعالیت نورون های پپتید مرتبط بانوروپپتیدY (NPY) و پپتید مرتبط با آگوتی(AGRP) می‌شود که به نوبه خود گرسنگی را سرکوب می کند.

فعال شدن نورون‌های POMC منجر به آزاد شدن هورمون محرک آلفا ملانوسیت (α-MSH) می‌شود که متعاقباً به گیرنده ملانوکورتین 4 در هسته پارا ونتریکولارهیپوتالاموس متصل می‌شود و باعث ایجاد آبشار سیگنالینگ مهارکننده ی اشتها می‌شود.

این مواد شیمیایی مغز به طور غیرمستقیم بر ناحیه CA1 در ونترال هیپوکامپ تأثیر می‌گذارد که منجر به تعدیل گرسنگی و سیری و واکنش‌های احساسی به غذاها می‌شود.

به طور کلی، این یافته ها نشان می دهد که آگونیسم GLP-1 بخشی از اثرات نهایی مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین است و GLP-1RA می تواند یک درمان امیدوارکننده برای اختلال پرخوری باشد.

با توجه به تحمل خوب این داروها، شواهد نشان می دهد که GLP-1RA برای بیماران چاق غیر دیابتی بی خطر است. با این حال، این داروها ممکن است باعث مشکلات خفیف تا متوسطی در دستگاه گوارش، مانند تهوع، استفراغ و اسهال شود.

فارماکوکینتیک و پتانسیل های درمانی  GLP-1RAs

لیراگلوتاید (ویکتوزا) یک آنالوگ GLP-1 متصل به اسید چرب است (GLP-1RA)که از طریق تزریق یک بار در روز تجویز می شود. می تواند از سد خونی مغزی عبور کند و بر رشد و محافظت عصب تأثیر مثبت بگذارد. یک کارآزمایی تصادفی‌ و کنترل‌شده که بر روی افراد چاق انجام شد، نشان داد که درمان 12 هفته‌ای با لیراگلوتاید می‌تواند رفتار پرخوری را کاهش دهد و باعث کاهش وزن در بیماران مبتلا به اختلال پرخوری شود.

همچنین مشخص شده است که لیراگلوتاید وسواس غذایی، پرخوری، پرخاشگری و اختلال رفتارهای تکراری متمرکز بر بدن(repetitive behaviors) را در بیماران مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، ناتوانی ذهنی و اختلال وسواسی در خوردن کاهش می دهد.

سماگلوتاید (Ozempic) یک آنالوگ طولانی اثر GLP-1 با توانایی اتصال بالاتر به گیرنده در مقایسه با لیراگلوتید است. مشخص شده است که درمان با سماگلوتاید (دوز هفتگی) رفتار پرخوری، هوس غذایی و ترجیح غذاهای پرچرب و پرکالری را کاهش می دهد.

دولاگلوتاید (Trulicity) یک آنالوگ GLP-1 دیگر است که به صورت هفتگی تجویز می شود. درمان با دولاگلوتاید برای کاهش دفعات پرخوری، وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال پرخوری، موثر است.

منبع:

https://www.news-medical.net/news/20240304/New-hope-for-binge-eating-and-bulimia-GLP-1-drugs-could-be-the-key.aspx